.
جامعه کردستان عراق هنوز زخمهای عمیق بر پیکرش التیام نیافته بود و
در تب و تاب فقر و فاقه و کشتار و نسل کشی دهه های پیشین رژیم بعث میسوخت و میخواست
نفسی تازه کند که ناسیونالیستها و مذهبیون حول این احزاب قومی، مذهبی و طایفه ای
حلق زدند و جامعه را به میدان تاخت و تاز فرقه های خود تبدیل کردند. بدنبال آن ما
شاهد بودیم چگونه این احزاب در پی رقابت بر سر منافع و مصالح خود جامعه را درگیر
جنگ داخلی خانمانسوز از هر سویی کردند. جنگی که بیش از پیش دست آنانرا برای کشتار
باز گذاشت. جنگی که بجز سیر قهقرایی، حاصلی برای مردم بدنبال نداشت. جنگی که هر
روزه فضا را برای فعالیت جنبشهای رادیکال و کمونیستها و هر صدای آزادیخواهی تنگ و
تنگتر کرد. این وضعیت عمومی پیچیده در سالهای نخست حاکمیت این احزاب بنوعی مانع آن
گشت تا در مقیاس توده ای مردم کردستان عراق با روشنبینی، به شناخت از ماهیت واقعی
احزاب قومی-مذهبی برسند، آنگونه که اکنون پی برده اند که آنها مافیاهای هستند تنها
و تنها چشم به سود اندوزی خویش اندوختند و بس. زمان برد و هزینه های بسیاز سنگین
دادند تا مردم کردستان متوجه میزان توحش این احزاب حاکم ناسیونالیستی و اخویهایشان
گشتند. همین تناسب قوای ایجاد شده در یکی، دو دهه حاکمیت این احزاب به نفع احزاب
بورژوا ناسیونالیست عاملی شد که سنگ ادعای پوچ
"رفع
ستم ملی" را بر سینه می زدند، شمشیر دولبه ای گشت که زندگی دوزخی را برای اکثریت
جامعه به ارمغان آورد. متاسفانه فضای حاکم موجب شد جنبشی که برخلاف جنبش
ناسیونالیستی تنها و تنها به نیروی لایزال بخش عظیم جامعه متکی بود و ستون فقرات آن
کارگران و توده ها فرودست جامعه بودند، روز به روز بیشتر به حاشیه رانده شود. به
حاشیه رانده شدن این جنبش در بیان واقع بطور عملی هم دور افتادن جامعه از اختیاراتش
بر سرنوشت سیاسی خود بود.
سرنگونی رژیم بعث در سال 2003 و اشغال عراق از سوی غرب و گماردن
حکومت دست نشانده شان، بیش از پیش پرده از چهره فریبکارانه احزاب ناسیونالیستی حاکم
بر کردستان عراق برداشت که آنها برای رسیدن به سود اندوزی به هر پروژه و رذالتی تن
میدهند. و حاضرند برای حفظ بقای ننگین خود نه تنها به قطبهای جهانی بلکه به دول
مرتجع منطقه ای که یدی طولانی در به بیراهه بردن مبارزات پیشرو جامعه داشت، وارد
بند و بست و مماشات گردند. دامن زدن به جنگهای نیابتی از سوی غرب و ایجاد دوزخی که
میلیونها کشته و زخمی و آواره بجایی گذاشت و شیرازه زندگی در این کشور را از هم
گسیخت یکی از نمونه های بارز آنست. کردستان عراق بعد از خیزش 1991 و بدنبال آن
سرنگونی رژیم بعث و اشغال عراق از سوی غرب و در راسشان آمریکا، برخلاف آنچه
ناسیونالیسم کرد از آن به "جزیره آرامش" نام میبرد، جهنمی برای اکثریت جامعه بوجود
آورد که فقر، بیکاری و گرانی روز افزون از یکسو و از دیگر سو سرکوب و کشتار زنان،
کمونیستها و آزادیخواهان در آن به امر روتین این احزاب حاکم با احزاب اخویشان" جنبش
تغییر" و "جنبش اسلامی" و " اتحاد اسلامی" تبدیل شد و تا مرحله انفجار اجتماعی
کنونی سوق داد. شرایط اسفبار کردستان عراق محصول سه دهه چپاول و غارت سرمایه های
شهروندان این جامعه است. فشارهای ناشی از وضعیت اعمال شده از سوی احزاب
ناسیونالیستی حاکم، به مرحله ای رسیده که حتی آنبخش از جامعه که دورانی کم و بیش
امیدی واهی به جنبش ناسیونالیستی بسته بود، دیگر به عینه دیده اند و متوجه شده اند،
از این جنبش چیزی جز فقر، بیکاری، اشاعه تبعیض و نابرابری و در یک کلام به قهقرا
بردن جامعه و کشتار و آوارگی عایدشان نخواهد شد.
طی خصوصا یکدهه گذشته ما بارها و بارها شاهد اعتراضات و اعتصابات
کارگران و معلمان و سایر اقشار فرو دست و زحمتکش این جامعه علیه این احزاب حاکم
بورژوازی بوده ایم اما هر بار اعترضات آنها با گلوله و شکنجه و زندان پاسخ گرفته.
از اعتراض آنها برای احقاق حقوقشان گرفته که بدلیل فقر، بیکاری و گرانی روز افزون
دهها پدیده و مصیبت را گریبانگیرشان نموده ، تا اعتراضاشان به نبود ابتدائی ترین
استانداردهای زندگی اعم از آب، برق و گاز؛ اعتراضشان به سرکوب فعالین آزادیخواه و
برابری طلب؛ اعترضاشان به پدیده زن کشی و تعرضهای افسار گسیخته قانونی شده علیه
آنان از سوی این احزاب و سایر اقمارشان؛ پدیده روز افزون مهاجرت و غرق شدن در
اقیانوسها جهت رسیدن به دنیای که امنیت و آسایششان تامین گردد و همه و همه این
عوامل دست به دست هم داده که مردم کردستان عراق علیه این فراعنه های سراپا فاسد ملی
مذهبی کرد به خیابانها سرازیر شوند.
طی روزها گذشته اعتراضات وسیع مردم بپاخاسته علیه این احزاب
ناسیونالیست مذهب زده در بخش زیادی از شهرهای کردستان عراق با بیرحمانه ترین شیوه
پاسخ گرفت. ده ها معترض طی چند روز گذشته مورد آماج مستقیم گلوله قرار گرفتند و
جانشان را از دست دادند. ده ها و صدها نفر زخمی و بازداشت شده اند.
مردم متففر از حاکمیت بورژواز ناسیونالیست کرد در دل چنین شرایطی،
جهت تغییر و اختیار بر سرنوشت سیاسی خود راهی ندارند، جز اینکه باید به جنبشی که
میبایست متکی شوند اما نشده اند، تماما متکی گردند. این جنبش هم اکنون حی و حاضر در
میانشان موجودست که دارای پتانسیل بالقوی بسیار قوی هم میباشد ، باید آنرا یکبار و
برای همیشه از حاشیه به متن آورند. یعنی جنبش سوسیالیستی، جنبشی که متکی به قدرت
برپائی شوراها در محیط کار و زندگی در شهر و روستاست، تنها و تنها راه خلاصی این
جامعه از این بن بست کنونی است.
جا دارد همینجا ضمن محکوم کردن این تعرض افسار گسیخته احزاب حاکم و
افشای آنها، عمیقا به خانواده جانباختگان تسلیت گفت و در اندوهشان سهیم گشت و برای
مجروحین آرزوی بهبودی کرد و خواهان آزادی هر چه سریعتر بی قید و شرط دستگیرشدگان شد.
09.12.2020
زنده باد خیزش مردم بپاخاسته علیه احزاب قومپرست و مذهبی!