درباره ما

سایت‌های دیگر

صوتی و تصویری

مقالات

اخبار و گزارشات

اطلاعيه‌ها و بيانيه‌ها

صفحه نخست

 

مفهوم حاکمیت شورائی

عیاس منصوران

با پیشرفت دانش و آگاهی بشری در تمامی زمینه‌ها و به‌پیرو آن بازتر شدن افق دید به‌ویژه در پی فروپاشی سوسیالیسم حکومتی در بلوك شرق و با آشكارتر شدن برخی از سبب‌های شكست انقلاب کارگری اكتبر ۱۹۱۷درروسیه، به‌اجبار شماری از مدعیان سوسیالیسم به‌بازنگری و یا به‌ضرورت به‌ بازاندیشی پیرامون مفاهیم سیاسی روی آورده‌اند و اگر خواهان  دگرگونی در نگرش و فرارفت از ایستایی باشند باید روی آورند. این واقعیت حتی دگماتیست‌های سنتی را به‌ تكرار فرمول‌وار برخی از مفاهیم پایه‌ای ماركسی ناچار ساخته است. این به‌خودی خود گامی است به‌پیش. مفهوم حاكمیت شورائی یا حکومت تراز كمون، از جمله مفاهیمی است‌كه این روزها در سطح شعار و نه محتوا، زینت‌بخش  برخی ارگان‌ها و یا نوشتارها گردیده است.

سازمان سیاسی حاكمیت پرولتری:
۱ـ پرولتاریا در انقلاب خود و پس از سرنگونی حکومت بورژوازی، برای اداره امور كل جامعه، به‌آنچنان ابزار و ساختار سیاسی نیازمند است ‌كه حکومت، نتواند بار دیگر خود را بازتولید  کند.
۳ـ دیالكتیكِ طبقه ـ حکومت بر آن است كه، حکومت نهادی است طبقاتی. یعنی که باید از طبقه گذر کند و نفی شود.
۲ـ حکومت به‌‌سان تجلی موهوم یا خیالی منافع عمومی(۱) درتحلیل نهائی، چیزی نیست جز نهادی طبقاتی برای  هژمونی و اقتدار.
۴ـ به‌ناگزیر بازتولید حکومت، بازتولید طبقه را درپی خواهد داشت.

بنا به‌برداشت ماركسیستی از كمون پاریس:
ـ پرولتاریا باید در یك انقلاب پیروزمند، ماشین حکومتی كهنه را نابود كند.
ـ ارتش، پلیس و كارمندان باید برچیده و به‌وسیله یگان‌ها و میلیس مسلح و با خودگردانی‌ جمعی توده‌های كارگر،‌ زنان  و آزادیخواهان كه دارای نمایندگان  مورد اعتماد، مسئول، برگمارده شده  و در صورت لزوم بركناری می‌باشند؛ با ساختار شورایی و مردمی نه بر فراز سرجامعه، برای جامعه باشند.

ـ كمون نباید یك اداره پارلمانتاریستی، بلكه اداره عامل، مقنن و مجری باشد.

این حکومت، دیگر حکومت به‌معنای خاص كلمه نیست، بلكه بستری است منطقی و اصولی برای پیشبرد هرچه انسانی‌تر و آگاهانه‌ترِ محو طبقات، لغو امتیازات طبقاتی و ازخودبیگانگی انسان. برای پیش‌گیری از بازتولیدِ حکومت سرنگون شده، باید با آغاز از كمونیسم شورائی بر ناحکومتی یا حکومت تراز كمون‌ كه گذاری است به‌جامعه كمونیستی پای فشرد. برای تحقق سوسیالیسم، بین جامعه سرمایه‌داری و كمونیستی روندی دگرگون كننده و گذاری پیوسته  و بی درنگ وجود دارد. این گذار با یك گذار سیاسی همراستا است‌ كه در آن حاکیمت سیاسی پرولتاریا، یا همانا حاكمیت شورائی، چیزی جز دیكتاتوری انقلابی پرولتاریا نیست. انگلس پس از مرگ ماركس در پیشگفتار جنگ داخلی فرانسه نوشت: «واژه دیكتاتوری به‌اراذل آلمان شوك وارد آورد. خوب آقایان، شما می‌خواهید بدانید كه این دیكتاتوری چیست؟ كمون پاریس را ببینید، این دیكتاتوری پرولتاریاست.»

با برداشت از مانیفست:

طبقه‌كارگرِسازمان‌یافته با حاكمیت سیاسی خویش، تمام سرمایه و دیگر ابزار تولید را از چنگال بورژوازی بیرون می‌آورد و قدرت سیاسی را در اختیار پرولتاریائی‌كه به‌عنوان طبقة‌ حاكم سازمان یافته است، تمركز خواهد داد،  این سازمان سیاسی قدرت، حکومت حزبی و احزاب نیست و با حکومت‌های تاكنونی كه زیر نام حومت کارگری یا سوسیالیسم معرفی شده‌اند،  هیچگونه همسانی ندارد؛ بلكه سازمانی است شورائی و جایگزین حکومت بورژوائی. نام چنین حاکمیتی خواه دیکتاتوری مولدین زندگی و  بهینگی  و خودگردانی باشد چه حاکمیت شورایی مهم نیست،‌ آنچه تعیین کننده است ماهیت و عملکرد چنین ساختاری است و آنکه درخدمت چه بخشی از جامعه و طبیعت و زندگی است.

حاكمیت شورائی، برخلاف حکومت بورژوائی، از نخبه‌گرایی اشراف منشانه به دور است، تثبیت‌گرا نیست و در سیری ذوب شونده درحال دگرگونی است. یعنی از همان آغاز پیدایش خویش، گام به‌گام نفی خود را می‌آغازد. این سازمان سیاسی قدرتِ طبقه‌كارگر از سازمان‌های سیاسی توده‌ای كارگران و زحمتكشان متحد طبقه‌ كارگر بنیاد می‌گیرد و برای پیشبرد امور جامعه و برای زوال خویشتن‌ِ‌ خویش سازمان می‌یابد.

برپایی و سازمان‌یابی چنین ساختاری (یا به‌بیان دیگر: قدرت سیاسی طبقه‌كارگر)؛ اما نه‌تنها بورژوازی، بلكه بسیاری از مدعیان سوسیالیسم را كه در واقع چیزی جز سوسیال دموكرات‌های راست و چپ وطنی نیستند، به‌هراس می‌افكند. آنان، گزینه «دمکراسی» که همان کلاه گشاد و پوپولیستی سرمایه داری‌است را در میان می‌گذارند.

نامی‌كه زیر نام سوسیالیسم با الگوبرداری از ساختارهای سنتی (مانند: دبیركل و کمیته مرکزی  ‌ هرمی و دیگر ساختارهای هرمی و نیابتی به جای  رهبری شورایی) در پندارِ برقراری حاكمیت حزبی (در واقع حاكمیت كمیته مركزی) و حكومت برجامعه و طبقه‌كارگر هستند؛ به‌ویژه در جوامعی مانند ایران، تداوم استبداد سرمایه‌داری حکومتی ـ نوع شرقی ـ را در خیال دارند؛ كه برگردان نوعِ غربی‌اش همان تداوم بوروكراسی بورژوائی است.

جامعه طبقاتی برای فرمانروائی برجامعه و برای در چنگ گرفتن تولید و حاكمیت بر تولید و دارائی‌های جامعه، نیازمند حکومت است؛ حکومتی‌كه برای اداره امورِ جمعی كل بورژوازی الزامی و ابزار فرمانروایی و استثمار  و هژمونی طبقاتی و سیاسی و فرهنگی آنان است. جامعه سوسیالیستی وظیفه‌دار دگرگونی این قانونمندی طبقاتی است. این حکومت پس‌از واژگونی نباید اجازه، مجال و زمینة‌ بازتولید و بازسازی داشته باشد. ساختارِ جایگزین حکومت، سازمان سیاسی خودگردانِ تولیدكنندگان یا حکومت كمون ـ كمونی كه دارای ویژگی‌های زیر است ـ می‌باشد:

تجربه‌‌ی كمون پاریس، ‌جامعه‌ی حکومت شونده را برآن خواند تا با پس‌گرفتن قهر حکومتی با نیروی انقلابی خویش، همانا چون قدرت زند‌ه‌ خویش، زنان  ومردان را به سرنوشت جمعی خود بازگرداند. شیوه‌ی خودحکومتی کمونی جایگزینی جمعی برای اداره‌ی زندگی و هستی و زیست و بوم خویش سازمان داد و آن فرمانروایی قهری که و جبری که جامعه را فرودست كرده و پست نگه داشته  بود را درهم کوبد. این یک گام تاریخی برای شیوه‌ی شورایی بود که کارگران در روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ در دومین گام انقلابی زنان و مردان کارگر و ستمبر برداشتند و به جای ۷۳ روز،‌ نزدیک به ۵سال در محاصره و جنگ داخلی و خارجی ادامه یافت.

حاکمیت تراز كمون، یعنی بازپس‌گرفتن قهری و قهرمانه‌ی زنان ومردان خودآزادگر برای برپایی حاکمیتی شورایی از سوی خود توده‌های مردم  است، و «به‌جای قهر سازمانیافته برای اعمال فشار و سركوب، قهر ویژه‌ی خویش را می‌آفریند».(۳) حکومت بناچار همان‌گونه كه ماركس پافشاری دارد، باید در برابر خودگردانی تولیدكنندكان، تسلیم شود.(۴) این ساختار انقلاب مداوم پرولتاریا یا پایه‌گذار لغو طبقات و محو حکومت می‌باشد. حکومت بورژوائی، در هر شكل و ساختار، در دموكراتیك‌ترین و مدنی‌ترین آن، استبدادی است. حکومت و دولت و دمکراسی در جوامع سرمایه‌داری چیزی نیست جز ابزار قهری، سیاسی و سازماندهی طبقه بورژوا و تلاش برای تضمین منافع و حاكمیت سرمایه و بیمه منافع و خواست‌های اعضای خود، دربرابر طبقه استثمار شونده.

منابع:

۱ـ ماركس، ایدئولوژی آلمانی.
۲ـ ماركس، جنگ داخلی در فرانسه.
۳ـ ماركس، پیش نویس اولیه جنگ داخلی در فرانسه.  

مطالبی که فقط متعلق به اين سايت مي‌باشد، انتشار آن با درج منبع آزاد است